24ساعت از زندگی یک دختر ایرانی

کلبه ی عاشقان

همه چیز

صبح: دیدن رویای شاهزاده سوار بر اسب در خواب…..

 

۶ صبح: در اثر شکست عشقی که در خواب از طرف شاهزاده می خوره از خواب می پره .

 

۷صبح: شروع می کنه به آماده شدن . آخه ساعت ۱۲ ظهر کلاس داره!!!!!!!!

 

۸ صبح: پس از خوردن صبحانه مفصل (علی رغم ۱۸ کیلو اضافه وزن) شروع می کنه به جمع آوری وسایل مورد نیاز: جوراب و مانتو و کیف و لوازم آرایش و لوازم آرایش و لوازم آرایش و لوازم آرایش و…

 

۹صبح: آغاز عملیات حساس زیر سازی بر روی صورت (جهت آرایش)

 

۱۰ صبح: عملیات زیرسازی و صافکاری و نقاشی همچنان با جدیت ادامه دارد .

 

۱۱ صبح: عملیات آرایش و نقاشی و لنز کاری و فیشیل و فوشول با موفقیت به پایان می رسد و پس از اینکه دختر خودش رو به مدت نیم ساعت از زوایای مختلف در آیینه بررسی کرد و مامان جون ۱۹ تا عکس از زوایای مختلف ازش گرفت، به امید خدا به سمت دانشگاه میره .

 

۱۲ ظهر: کلاس شروع شده و دختره وارد کلاس میشه تا یه جای خوب برا خودش بگیره . ( جای خوب تعابیر مختلفی داره . مثلا صندلی بغل دستی پولدارترین پسر دانشگاه - صندلی فیس تو فیس با استاد: در صورتی که استاد کم سن و سال و مجرد باشد و … )

 

۱ ظهر: وسط کلاس موبایل دختر می زنگه و دختر با عجله از کلاس خارج میشه تا جواب منیژه جون رو بده. و منیژه جون بعد از ۱/۵ ساعت که قضیه خاستگاری دیشبش رو + قضیه شکست عشقی دوست مشترکشون رو براش تعریف کرد گوشی رو قطع می کنه. اما دیگه کلاس تموم شده .

 

۲ ظهر: کلاس تموم شده و دختر مجبوره از یکی از پسرای کلاس جزوه بگیره. توجه داشته باشین دختر نباید از دخترا جزوه بگیره. آخه جزوه دخترا کامل نیست!!!!!!!!!!!

 

۳ ظهر: دختر همچنان در جستجوی کیس مناسب جهت دریافت جزوه!!!!!

 

۴عصر: دختر نا امید در حرکت به سمت خانه.

 

۵ عصر: یکدفعه ماشین همون پسر پولداره که جزوه هاشم خیلی کامله جلوی پای دختره ترمز می کنه و ازش می خواد که برسونتش.

 

۶ عصر: دختر به همراه شاهزاده رویاهاش در کافی شاپ گل زنبق!!! میز دوم. به صرف سیرابی گلاسه.

 

۷ عصر: دختر دیگه باید بره خونه و پسر تا دم خونه می رسونتش.

 

۸ غروب: دختر در حال پیاده شدناونو از ماشین اون پسره: راستی ببخشید جزوه تون کامله؟؟؟ امروز انقدر از عشق سخن گفتی مجالی برای تبادل جزوه نموند. و جزوه رو از پسر می گیره.

 

۹ شب: دختر در حال چیدن میز شام در خانه سه تا ظرف چینی گل سرخی جهیزیه مامانش رو میشکونه (از عواقب عاشقی)

 

۱۰شب: دختر در حال تفکر به اینکه ماه عسل با اون پسره کجا برن ؟؟!!؟!؟!؟!؟!

                                                                                                     

۲شب: دختر داره خواب میبینه رفته ماه عسل.                             

 

۵ صبح: دختره بیدار میشه و میبینه اون پسره پیام

داده که: برای نامزدم کلی از تو تعریف کردم. خیلی

دوست داره امروز با من بیاد دانشگاه ببینتت!!

و امروز دختر باید کمی زودتر به دانشگاه برود. شاید جای

مناسب تری در کلاس نصیبش شد!!!!!!!!!!!!!


نظرات شما عزیزان:

لیلی
ساعت11:52---7 ارديبهشت 1391


ali
ساعت21:50---17 فروردين 1391
سلام بدو یه آپ با حال جنجالی دیگه گذاشتم.
به اسم شیطان پرستان. امیدوارم خوشت بیاد.
به قول خانومی باباییییییییییییی...


اشناست
ساعت9:47---16 فروردين 1391
سلام دوست عزیز وب زیبایی دارید ممنون میشم به وب من هم سری بزنید و تبادل لینک کنیم بهم خبر بده

ali
ساعت8:17---16 فروردين 1391
سلام عزیزم.
سال نو مبارک جالب بود و زیبا. به منم سر بزن آپ کردم جنجالی. بای.


هادی
ساعت4:46---16 فروردين 1391


آتش از اندوه هجران بهتر است

بی قرارم کردی و گفتی صبوری بهتر است

من نمی دانم کجا خواندم ، که یادم داده است ؟

یار وقتی در کنارت نیست ، کوری بهتر است ...


&
ساعت21:53---15 فروردين 1391
سلام وب خوبی داری موفق باشی

هادی
ساعت6:05---15 فروردين 1391
الی جان ممنون از شما
سرمست میشیم از حضورتان


حاجی
ساعت21:14---14 فروردين 1391
خیلی باحال بودن ابجب بازم بیا

کیوان ltd
ساعت17:13---14 فروردين 1391
سلام از دعوتد ممنونم. امید وارم وب پر بازدید و مفیدی داشته باشی.


ویدا
ساعت16:13---14 فروردين 1391
نگرفتم آجی


ویدا
ساعت14:23---14 فروردين 1391
سلام آجی مهربونم دلم برات تنگ شده آجی وبتم جدیداجالب جالب شده دوست دارم فعلا

خلوت من
ساعت14:09---14 فروردين 1391
در خلوت من جز تو کسی راه ندارد / رخسار فریبای تو را ماه ندارد

هرگز نکنم جز تو به اندیشه ی دیگر / افسوس که عشقم به دلت راه ندارد


قاصدک
ساعت11:36---14 فروردين 1391
میدونی اگر حضرت ابراهیم به جای گوسفند زنش رو قربونی میکرد این مراسم هر سال با چه اشتیاقی برگذار میشود..... ؟؟؟؟؟

هادی
ساعت4:11---14 فروردين 1391
اپم منتظر حضورتون






زندگی می گذرد، با خوبی ها و بدی هایش، با کمی و کاستیهایش، با آرامش و خشم هایش، حرص و هیجان ها، شاید اما بیش از هر چیز با روزمرگی.
زندگی می گذرد، در تشویش و تردیدها، به سرعت می گذرد، گذشت زمان را حس نمی کنی و فقط حس می کنی که اتفاقی در شرف وقوع است.
آرزو می کنم، هدیه ای برای همه، آنها که می شناسم و نمی شناسم، کاشکی آن اتفاق بیافتد، اتفاقی به نام "خوشبختی


گل پسر
ساعت21:16---13 فروردين 1391
سلام ابجی الناز جالب بود مطلبت

هادی
ساعت6:03---13 فروردين 1391
کوک کن ساعتِ خویش !
اعتباری به خروسِ سحری، نیست دگر
دیر خوابیده و برخاسـتنـش دشـوار است

کوک کن ساعتِ خویش !
که مـؤذّن، شبِ پیـش
دسته گل داده به آب
و در آغوش سحر رفته به خواب

کوک کن ساعتِ خویش !
شاطری نیست در این شهرِ بزرگ
که سحر برخیزد
شاطران با مددِ آهن و جوشِ شیرین
دیر برمی خیزند

کوک کن ساعتِ خویش !
که سحرگاه کسی
بقچه در زیر بغل،
راهیِ حمّامی نیست
که تو از لِخ لِخِ دمپایی و تک سرفه ی او برخیزی

کوک کن ساعتِ خویش !
رفتگر مُرده و این کوچه دگر
خالی از خِش خِشِ جارویِ شبِ رفتگر است

کوک کن ساعتِ خویش !
ماکیان ها همه مستِ خوابند
شهر هم . . .
خوابِ اینترنتیِ عصرِ اتم می بیند

کوک کن ساعتِ خویش !
که در این شهر، دگر مستی نیست
که تو وقتِ سحر، آنگاه که از میکده برمی گردد
از صدای سخن و زمزمه ی زیرِ لبش برخیزی

کوک کن ساعتِ خویش !
اعتباری به خروسِ سحری نیست دگر
و در این شهر سحرخیزی نیست
و سـحر نـزدیک است ...


هادی
ساعت6:03---13 فروردين 1391
دختر شاه پریون که نبوده؟

دو دوست
ساعت0:41---13 فروردين 1391
سلام خوبی؟ وب خوبی داری عزیز امیدوارم بهتر از این هم بشه به ما هم سری بزن ممنون میشیم

پیمان
ساعت0:38---13 فروردين 1391
سلام الناز وبت خیلی عالیه موفق باشی ابجی

تنها
ساعت0:23---13 فروردين 1391
احساساتم درد می کند ...

افکارم ورم کرده اند ...

انگار هر روز کسی

چاقویی تیز را تا دسته در من فرو می کند ...

و من سگ جان تر از آنم که بمیرم ...

دلم

چینی بند زده ایست ...

که هر روز می شکند و خردتر می شود ...

باشد که پودر شود ...

هر حرکتی که می کنم

اشتباه است!

انگار روی شیشه خرده راه می روم...

می خواهم شخصیتم را بشویم! چیزی نمی یابم...

انگار محو شده ام ... !

دلم تنگ است

دلم برای خنده هایم تنگ شده!!!

امروز لبانم به خطی صاف تبدیل شده

اگر بخواهم خنده را به آن بنشانم

باید کنار لب هایم را جر بدهم ...!

خون می ریزد...!

من می ریزم...!


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در برچسب:خنده دار,جالب,ساعت توسط الناز|


آخرين مطالب
» <-PostTitle->
قالب برای بلاگ