همه چیز
به سادگی رفـت ؛ نــه اینکه دوستم نداشت ! دوستش دارم ! شاید چشم های ما نیاز داشته باشند که گاهی با اشک های مان شسته شوند تا بار دیگر زندگی را با نگاه شفاف تری ببینیم… راه میروم و شهر زیر پاهایم تمام میشود ! هیچ کجا نیستی… دیار عاشقی هم شهر هرت داره ! خیلی راحت دل می دزدن ، دل می برن ، دل می شکنن … جان غمگین ، تن سوزان ، دل شیدا دارم آنچه شایسته عشق است ، مهیا دارم سوز دل ، خون جگر ، آتش غم ، درد فراق چه بلاها که ز عشقت من تنها دارم
نـــــــــه ، فهمید خیییییییلی
تو …
قالب برای بلاگ |