همه چیز
دید مجنون دختری مست و ملنگ خوب دقت کرد در سیمای او با دلی پردرد گفتا این چنین من شنیدم تازگی چت می کنی نامه های عاشقانه می دهی عصرها اطراف میدان ونک موی صاف خود مجعد می کنی بینی خود را نمودی چون مویز خرمن مو را چرا آتش زدی؟ چشم قیس عامری روشن شده دامن چین چین گلدارت چه شد؟ ابروی همچون هلالت هم پرید؟ قلب تو چون آینه شفاف بود دیگر آن لیلای سابق نیستی قبلنا عشق تو صاف و ساده بود تو مرا بهر خودم می خواستی زهرماری هم که گویا خورده ای رو به مجنون کرد لیلا گفت : هان تو چه داری تا شوم من چاکرت؟ خانه داری ؟ نه ، اتول ؟ نه ، پس بمیر ریش و پشم تو رسیده روی ناف آن طرف اما جوان و خوشگل است او سمندی زیر پا دارد ولی خانه ات دشت و بیابان خداست با چنین اوضاع و احوالت یقین او ولی با این همه پول و پله گرچه راحت هست از درک و شعور عشق بی مایه فطیر است ای بشر عاشق بی پول می خواهم چکار راست می گویند، تو دیوانه ای این همه اشعار می گویی که چه؟ بازگرد امروز سوی کوه و دشت تازه شیرین هم سر ِ عقل آمده یا همین عذار شده شکل گوگوش با جوانان رپی دم خور شده ویس هم داده به رامین این پیام پس ببین مجنون شده دنیا عوض اکس پارتی کرده ما را هوشیار بیخیال من برو کشکت بساب گفت با «جاوید» مجنون این چنین: بشکند این « دست شور بی نمک» حال که قرتی شده لیلای من می روم من هم پی ( کیسی ) دگر فکر کرده تحفه اش آورده است آی آقای نظامی شد تمام خط بزن شعری که در کردی زما
نظرات شما عزیزان:
در خیابان با جوانانی مشنگ
دید آن دختر بُود لیلای او
حرف ها دارم بیا (پیشم بشین)
با جوانی اهل تربت می کنی
با ایمیل از ( توی) خانه می دهی
می پلاسی با جوانان ونک
با رپی ها رفت و آمد می کنی
جای لطفاً نیز می گویی (پلیز)
زیر ابرو را چرا آتش زدی؟
دختری چون تو مثال زن شده
صورت همچون گل ِ نارت چه شد؟
آن دل صاف و زلالت هم پرید؟
کی در آن یک ذرّه ( شین و کاف) بود
مثل سابق صاف و عاشق نیستی
مهر مجنون در دلت افتاده بود
طعنه ها کی می زدی از کاستی؟
آبروی هرچه دختر برده ای
سورۀ یاسین درِ ِگوشم نخوان
مثل قبلن ها شوم اسپانسرت ؟
یا برو دیوانه ای دیگر بگیر
هستی از عقل و درایت هم معاف
بچه پولدار است گرچه که ول است
تو به زحمت صاحب اسب شـَلی
خانۀ او لااقل آن بالاهاست
خوشه ات یک می شود ، حالا ببین
خوشۀ سه می شود سویش یله
پول می ریزد به پای من چه جور
گرچه باشی همچو یک قرص قمر
هی نگو عشقم ، عزیزم ، زهر مار
با اصول عاشقی بیگانه ای
دربیابان راه می پویی که چه؟
دورۀ عشاق تاریخی گذشت
قید فرهاد جـُلمبر! را زده
کرده از سرتا نوک پایش روتوش
نان وامق کاملاً آجر شده
بین ما هرچه که بوده شد تمام
راه تهرن را نکن هرروزه گز
گرچه بعدش می شود آدم خمار
چون مرا هرگز نمی بینی به خواب
حال و روز لیلی ما را ببین
کرده ما را دختر قرتی اَنک
نیست دیگر عاشق و شیدای من
تا رود از کله ام عشقش به در
یا که قیس عامری یک برده است
قصۀ لیلی و مجنون ، والسلام
چون شده لیلای شعرت بی وفا
$$$$$____________$$$$$
_$$$$$$$$_________$$$$$$$
$$$____$$$$______$$__$$$$
$$______$$$$____$$____$$$
$$_______$$$$__$$$____$$$
$$________$$$$_$$$____$$$
$$_________$$$$$$____$$$$
$$$________$$$$$$____$$$_____$$$$
$$$_________$$$$$___$$$$____$$$$$
_$$$________$$$$$__$$$$____$$$$
_$$$$________$$$$_$$$$____$$$$
__$$$$_______$$$$_$$$____$$$
__$$$$$______$$$$$$_____$
____$$$$$$____$$$$$____$$$
________.$$$$$$$$_____$$$$$
_________$$$$$._$$$$$$$$$$$$$$$$
_______s$$$$$$$____$$$$$$$$$$$
____$$$$$$$$$________$$$$$$$
__$$$$___$$$$$______$$$$_$$$$
_$$_______$$$$_____$$$_____$$$
$$_______$$$$_$
$$______$$$$___$
$$$___$$$$$___$$
$$$$$$$$$$____$$___(▒)(▒)
$$$$$$$$$____$$$_(▒)(█)(▒)
_$$$$$$_____$$$_____(▒)(▒)
__________$$$$
_________$$$$$__(▒)(▒)
________$$$$$_(▒)(█)(▒)
_______$$$$$____(▒)(▒)
_______$$$
______$$$_(▒)(▒)
_____$$_(▒)(█)(▒)
____$$____(▒)(▒)
___$
__$$___(▒)(▒)
_$$$_(▒)(█)(▒)
_$$____(▒)(▒)
_$$
$$ __(▒)(▒)
$$_(▒)(█)(▒)
$$__(▒) (▒)
$$
_$
آپتم خیلی قشنگ بود .
بازم منتظر نظراتت هستما!!!
آپتم خیلی قشنگ بود .
بازم منتظر نظراتت هستما!!!
بی دعوت اومدم
وب قشنگی داری
مطالبتو خوندم
قشنگ بود
بهم سر بزن
بی دعوت اومدم
وب قشنگی داری
مطالبتو خوندم
قشنگ بود
بهم سر بزن
وبلاگت خیلی خیلی خیلی جالب بود
خیلی خوشم اومد آفرین اگه خواستی به وبلاگ من هم یه سرکی بزن
من خودم شعر میگم و از شاعران با ذوق خوشم میاد.
قالب برای بلاگ |